شادی های کوچک و خوشبختی

این شعر در واپسین روزهای زندگی دختری مبتلا به سرطان سروده شده است که بسیار جای تامل دارد:
آیا تا به حال به کودکان نگریسته اید
در حالی که به بازی چرخ چرخ مشغولند؟
ویابه صدای باران گوش داده اید،
آن زمان که …قطره هایش به زمین می خورند؟
تا به حال دنبال پروانه ای دویده اید،
آن زمان که نامنظم و بی هدف به چپ و راست پرواز می کند؟
یا به خورشید بی رمق خیره شده اید،آن زمان که غروب می کند؟
کمی آرام تر حرکت کنید،
این قدر تند و سریع به رقص درنیایید،
زمان کوتاه است،
موسیقی به زودی پایان خواهد یافت.
آیا روزها شتابان پشت سر می گذارید؟
آنگاه که از کسی می پرسید حالت چطور است،
آیا پاسخ سوال خود را می شنوید؟
هنگامی که روز به پایان می رسد،
آیا رخت خواب خود دراز می کشید،
واجازه می دهید صدها کار نا تمام بیهوده و روزمره،
در ذهن شما رژه روند؟
سرعت خود را کم کنید،
کمتر شتاب کنید،
این قدر تند و سریع به رقص در نیایید،
زمان کوتاه است،
موسیقی دیری نخواهد پایید.
آیا تا به حال به کودک خود گفته اید
فردا این کار را خواهیم کرد
و آن چنان شتابان بوده اید،
که نتوانید غم او را در چشمانش ببینید؟
آیا تا به حال بدون تاثری،
اجازه داده اید دوستی ای به پایان رسد،
فقط به این دلیل که وقت کافی ندارید؟
آیا هرگز به کسی تلفن کرده اید تا فقط به او بگویید:
“دوست من،سلام؟”
حال، سرعت خود را کم کنید،
کمتر شتاب کنید،
این قدر تند و سریع به رقص درنیایید،
زمان کوتاه است،
موسیقی دیری نخواهد پایید.
آن زمان که برای رسیدن به مکانی چنان شتابان می دوید،
نیمی از لذت راه را بر خود حرام می کنید؛
آنگاه که روز خود را با نگرانی و عجله سپری می کنید،
گویی هدیه ای را ناگشوده به کناری می گذارید.
زندگی که یک مسابقه دو نیست!
کمی آرام گیرید.
به موسیقی گوش بسپارید،
پیش از آنکه آوای آن به پایان برسد.

(منبع: مجله موفقیت- ۲۷۷)

”  بسیاری مردم شادی های کوچک را به امید خوشبختی بزرگ از دست می دهند.“ – پرل س. باک

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.