توضیحات: در بخشی از رمان «فردا» می خوانیم: «یک هفتهای میشد که هرشب از خواب میپرید، قلبی پرتپش، خیس از عرق و در احاطۀ خاطرهای همیشگی. فیلم کابوسوار آخرین لحظات زندگی همسرش. زمانی که کیت را به بیمارستانی رساندند که در آن همکارانش – او پزشک بود – نتوانستند کاری برایش انجام دهند. متیو آنجا بود. او با چشمان خود دید که مرگ به تندی زنی را که دوست داشت، از او میگرفت...»